به نام خدایی که بیش تر از اون چه ما فکر می کنیم...مهربونه.
سلام.
دلتنگ بود و نمی دونست چی کار کنه...
از خودش خسته شده بود...
آخه، همیشه کاراشو فهرست می کرد و روی کاغذ می نوشت...
ولی وقتی با خودش خلوت می کرد، می فهمید که اونا رو انجام نداده...
و ناراحت می شد...
و نمی دونست چه کار کنه...
بلند شد، وضو گرفت و دو رکعت نماز خوند و حرفاشو به خدا زد...
و نشست و فکر کرد...
به ذهنش اومد که آیه ی قرآن می گه : بگو کارهایتان را انجام دهید و به زودی خدا و رسول او و مؤمنان اعمالتان را می بینند...توبه/105
و از این به بعد بیش از هر چیزی براش مهم بود این بود که می دونست که خیلی آدم با ارزشیه که خدا و رسولش کارهاشو می بینن...
و می خواس بیشتر حواسشو جمع کنه...
موضوع مطلب : با شخصیت, نماز